با تو لبخند میزند اندوه، بی تو اما بهار پاییز است درقیاس مهربانی تو، وسعت آسمان ناچیز است این که خفته است روی تپه سرخ، رادمردی ز قصرشیرین است
کیوان میرزایی
روز 13 خرداد ماه 1402، روزی بود که دکتر محمدعلی میرزائی، مردی بزرگ از میان ما رخت بربست. او مردی شریف و خیری گمنام بود که قلبش برای ایران و ایرانی میتپید.
دوران تحصیل
دکتر محمدعلی میرزائی در سال 1312 در قصر شیرین متولد شد. پدرش حاج علیاکبر میرزائی و مادرش فاطمه میرزائی بود. او تا کلاس نهم در قصر شیرین درس خواند و پس از آن برای ادامه تحصیل به مدرسه شاپور کرمانشاه رفت. در سال 1331 در رشته داروسازی دانشگاه تبریز شروع به تحصیل نمود و پس از اخذ مدرک داروسازی در سال 1337 فعالیت حرفهای خود را به عنوان داروساز آغاز کرد.
فعالیت در این رشته برای شاگرد اول دانشگاه تبریز فرصتی بود برای سفر به شهرهای مختلف ایران که حاصل آن شناخت ایران و کسب تجربیات و ساخت خاطراتی بسیار بود. آنچه به صورت علاقه وافر به فرهنگ و میراث ایرانی در زندگی او نمایان بود.
در سال 1340 در آزمون بورسیه تحصیلی قبول و برای ادامه تحصیل عازم دانشگاه امپریال کالج لندن شد. در آنجا تحت نظر پرفسور چین (Chain) که برنده جایزه نوبل و از کاشفین پنسیلین بود، تحصیلات خود را ادامه داد. وی در سال 1346 دکترای تخصصی خود را در رشته بیوشیمی و میکروبیولوژی دریافت کرد. در زمان اقامت در انگلستان با گیزلا میرزایی، همسر، همراه و یار خود در تمام مراحل زندگی، آشنا شد و ثمره این ازدواج یک پسر و دو دختر بود.
فعالیتهای آموزشی و پژوهشی
در سال 1346، پس از اتمام تحصیل به ایران بازگشت و این آغاز فعالیت آموزشی و پژوهشی وی بود. ابتدا به اهتمام یکی از دوستان صمیمی خود، مرحوم آقای دکتر علی معصومی و تشویق ایشان به عنوان عضو هیئت علمی به دانشگاه شیراز رفت. سپس مدت کوتاهی در دانشگاه ملی تدریس نمود و در سال 1349 به عنوان رییس دانشکده علوم در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شد.
اما آشنایی او با علیرضا افضلی پور در سالهای 1351 و 1352 نقطه عطفی در زندگی وی بود.
سالهای کرمان
دکتر محمد علی میرزائی با تشویق و اصرار مهندس افضلیپور که مردی خیر و بانی دانشگاه کرمان بود، مسئولیت تأسیس و ریاست دانشگاه کرمان را پذیرفت و بدین ترتیب امکان ادامه تحصیل برای دانشجویان در کرمان فراهم گشت. وی تا سال 1357 ریاست و تدریس در این دانشگاه را بر عهده داشت؛ دورهای از زندگی وی که عشق به کرمان را نه تنها در او که در فرزندانش بهوجود آورد.
در دهه هفتاد مجدداً همکاری با دانشگاه کرمان را در زمینه بزرگداشت مهندس افضلیپور و توسعه فعالیتهای خیرانه آغاز نمود که به بنیانگذاری جایزه افضلی پور و احداث بنای یادبود ایشان و برخی آثار دیگر انجامید.
فعالیت در حوزه دارو و درمان
دکتر میرزائی علاوه بر دکترای بیوشیمی و میکروبیولوژی، در اصل یک داروساز بود. او جدای از فعالیت آکادمیک، سالهای سال در زمینه دارو و درمان فعال بود. در سال 1367 دفتر نمایندگی شرکت دانمارکی نوونوردیسک (novonordisk) را در ایران تأسیس نمود و از این طریق نقش مهم و بنیادی در پیشبرد درمان دیابت و هموفیلی در ایران داشت. پس از آن که شرکت نوونوردیسک توانست به اهتمام دکتر میرزایی فعالیتهایش را به طور قابل توجهی در ایران افزایش دهد، دفتر مستقیم خود را در ایران تأسیس نمود و دکتر میرزایی فعالیتهای خود را از سال 1381 تحت عنوان شرکت نوونورددارو ادامه داد. او با کمک به انجمنهای دیابت و هموفیلی و همکاری با افراد علاقمند در این زمینه به پیشبرد درمان بیماران هموفیلی و دیابت کمک شایانی نمود. همچنین در حوزه بیماریهای اعصاب و روان همکاری وی با شرکتهای مطرح داخلی و خارجی، پیشرفتهای ارزشمندی را در این حوزه رقم زد.
او مردمدار و مردمدوست بود و از هر موقعیتی برای خدمتگزاری به کشور و هموطنانش استفاده میکرد. اگر بیماری در هر کجای ایران به دارو نیاز داشت، بلافاصله شبکه دوستان و همکارانش را فعال میکرد تا مشکل آن فرد را به بهترین شکل ممکن حل کند؛ یک بیمار دیابتی نابینا در شیراز، یک بیمار اماس در کرند، بیماری زایمان کرده در جستجوی یک آنتیبیوتیک کمیاب در زینبیه شیراز و غیره و غیره همه کافی بود لب تر کنند تا او مهیا کند.
از دیگر فعالیتهای خیرخواهانه او میتوان به تأسیس درمانگاهی در بم با کمک تعدادی از پزشکان و دندانپزشکان، حمایت از مرکز درمان جامع کودکان هموفیلی ایران، تجهیز بیمارستان قلب علی علیه السلام در کرمانشاه با همکاری دکتر معصومی و دکتر مولودی و حمایت از انجمن دیابت ایران اشاره نمود.
معرفی آنزیم به ایران
همکاری با شرکت نوونوردیسک و نووزایمز (novozymes) دانمارک آغازگر آشنایی صنعت ایران با آنزیم بود. دکتر میرزائی اولین کسی بود که آنزیم را با معرفی به شرکت تولیپرس در محصول بیودریا وارد صنعت شوینده نمود که تحولی در این صنعت محسوب میگشت. وی سپس با تأسیس شرکت نوونورددارو در دو بخش دارویی و آنزیم، مصرف آنزیم را در صنایع مختلفی چون نان، آبمیوه، شیرینکنندهها، آبجو، لبنیات، چرم و نساجی و غیره بیش از پیش در کشور گسترش داد و بسیار پروژههای ارزشمندی در سرتاسر ایران و در صنایع مختلف برای بهروز سازی صنعت کشور با استفاده از تکنولوژی روز دنیا به اهتمام وی و گروه متخصصی که گرد آورده بود، انجام گرفت. امروزه نام وی و شرکت نوونورددارو بهعنوان مرجعی در تکنولوژی آنزیم در ایران شناخته میشود.
او در ضمن اینکه بسیار انساندوست و خیر بود، کارآفرینی بزرگ و مدیری توانا نیز بود. خودش الگوی مسئولیتپذیری و تعلق بود و به این ترتیب عشق به کار را در کارمندانش القا میکرد و همه با جان و دل و علاقه در کنار او فعالیت میکردند.
مدرسهسازی
او همواره حامی و پشتیبان علمآموزی بود بهگونهای که هزینه ادامه تحصیل دانشآموزان قصر شیرینی را در دانشگاههای کشور در گمنامی کامل تقبل میکرد. بهترین کاراز نظر او، ساخت مدرسه بود. او در سال 1348 مدرسهای را در مشهد بنیان گذاشت که مطابق با وضعیت آن زمان و بنا به دلایلی چون بهرهمندی از کمکهای امیر اسدالله عَلَم به نام مدرسه عَلَم ثبت گردید که وابسته به دانشگاه مشهد بود. از معدود مدارس مختلط مورد تأیید آیتالله میلانی بود که در نخستین سال شروع به کار 120 دانش آموز پسر پذیرفت و همگی توانستند در اولین سال فارغالتحصیلی در امتحان ورودی دانشگاهها قبول شوند. تقریبا همه آنها پس از پایان تحصیلات عالیه در ایران مشغول به خدمت شدند. از سال دوم این مدرسه دانشآموزان دختر هم میپذیرفت.هر دانشآموزی که در سرتاسر استان خراسان درس خوانده بود، تجدیدی و مردودی نداشت و معدلش کمتر از 15 نبود که در آن زمان معدل قابل قبولی محسوب میشد، میتوانست با کنکور وارد این دبیرستان شود.
هدف دکتر میرزائی از تأسیس این مدرسه فراهم آوردن امکانات برای ادامه تحصیل دانشآموزانی بود که از لحاظ علمی و انگیزه در حد قابل قبولی بودند. وی معتقد بود باید با فراهم آوردن امکانات تحصیل کمک نمود تا این نیروها و استعدادها به جای هرز رفتن به خدمت خود افراد و جامعه درآیند.
مدرسه عَلَم از زمان تأسیس تا سال 1357، نزدیک به 1200 دانش آموخته داشت و تقزیبا در تمامی دورهها درصد قبولی آن در کنکور و آزمونهای رسمی و معتبر داخلی بالای 90 درصد بود. بهعنوان مثال در سال 1353 از 25 ورودی دانشگاه نفت آبادان که یکی از پررقابتترین دانشگاههای ایران در آن زمان بود، 23 نفر از مدرسه عَلَم بوند.
وی همچنین بانی تأسیس مدرسه ابتدایی فاخره صبا (همسر مهندس افضلی پور) در کرمان بود زیر نظر دانشگاه کرمان بود.
دوران بازنشستگی
محمدعلی میرزائی پدری مهربان و پدربزرگی بامحبت بود. وی در تمام مراحل زندگی پشتیبان و مشوق فرزندان و نوههای خود و بسیاری از افراد دیگر خانواده، دوستان، همکاران و کارمندانش بود و بسیار به آموزش و ارتقای آنها علاقه داشت.
حقوق بازنشستگی خود را بخشید و حاضر به دریافت آن نشد و بخشی از سالهای تدریسش را بدون دریافت حقوق طی نمود.
علیرضا افضلیپور الگو و همکار دکتر میرزائی بود. به او بسیار باور داشت و دکتر میرزائی هم او را خیلی دوست میداشت؛ بهگونهای مرشد وی بود. دکتر میرزائی پس از گرویدن به مرشد خود افضلیپور، هر شب با این شعر ساده از ابوالقاسم لاهوتی، شاعر بلندآوازه دیار خود، کرمانشاه، نتیجه کار روزانه خود را ارزیابی میکرد.
هر شب ز خودت بپرس اگر تو مردی امروز چه خدمتی به مردم کردی